به جز خـــــــــــــــــــدا کسی رو داری بهت بگه : “من باهاتم” ؟؟؟
.
.
تلفن همراه پیرمردى که توى اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد …
پیرمرد به زحمت تلفن را با دستهاى لرزان از جیبش درآورد ، هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو کرد نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند … رو به من کرد و گفت ببخشید ، چی نوشته ؟
گفتم نوشته “همه چیزم” ؛ پیرمرد : الو ، سلام عزیزم …
یهو دستش را جلوى تلفن گرفت و با صداى آرام و لبخندى زیبا و قدیمى به من گفت : همسرمه … مادر بچه هامه …
.
.
مادر ! من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ، زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من …
فرستنده : فائزه
.
.
آدم نیمرو باشه ولی دورو نباشه …
.
.
آدم هزاران متر زیر خط فقر باشه اما ۱میلیمتر هم زیر خط فهم نباشه !
.
.
نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای مـــــــــــــــادر …
.
.
شناسنامه رو بی خیال !
محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
.
.
بنی آدم اعضای … میگه بنی آدم … خیلی هارو شامل نمیشه !
برین ادامه
استیو جابز بنیان گذار اپل
خلاق، مبتكر، الگوي همه برندهاي موبايل و تبلت
خدایش بیامرزد. امریکایی ها و کل دنیا اون رو با توماس ادیسون مقایسه می کنن. انقلابی در وسایل و لوازم الکتریکی ایجاد کرد
سر و صدای پرنده در حیاط برای همه ما عادی است؛ اما این سر و صدا کنجکاوی April Britt در ماساچوسف را برانگیخت و به نتیجه ای رساند که اکنون برای هر بیننده ای عجیب است. آوریل بریت، جوجه ای دید با دو سر و سه منقار در حیاط خلوت بر روی شاخه ای نشسته است….
بریت و همسرش از دیدن جوجه بیچاره بسیار متعجب شدند. آنها می گویند: چند ساعت بعد، حیوان بیچاره از روی درخت به زمین افتاد و ما تلاش کردیم دوباره آن را داخل لانهاش بگذاریم اما صبح روز بعد هیچ اثری از جوجه سهره سرخ بر روی درخت نبود و احتمال می دهیم در حیاط خانه همسایهمان افتاده باشد.
بنا بر این گزارش، معلوم نیست چه چیزی باعث به وجود آمدن این پرنده با این شکل ناهنجار شده است؛ اما ممکن است علتش سوء تغذیه مادرش در دوران بارداری باشد.
اینجـا آذربایجـان است .امروز رفته بودم نون بگیرم که دیدم نونوایی بسته س و این جمله رو روی یک کاغذ نوشته و چسبونده روی شیشه: درصـورت بستـه بـودنهر بسته 3000 تومـان از بـالا بـنـدازیــد داخـلاز پـنـجــره بـالــایــی مـغــازه، 3000 تـومـن انـداخـتــم داخـل، و یـک بـسـتـه نون ورداشتـمو احساس غرور کردم که در کنار چنین مردمی زندگی میکنم و با چنین فرهنگی بزرگ شده ام! آخه خود این نونوا آدم درستیه. درست فکر میکنه و درست عمل میکنه. واسه همینه که دیگران رو دزد نمیبینه و کسی هم از اون دزدی نمیکنه. دلیل دارم براش. به عکسخوب دقت بکنین. اون دزد نیست. از مردم نمیدزده. کم فروشی نمیکنه. به ترازوی داخل نونوایی دقت کردین؟ چندتا نونوایی میشناسید ترزاوی دیجیتالی دارن که کم فروشی نکنن؟ آفرین به این نونوا و غیرتش و اینکه از مردم دزدی نمیکنه...
پول یکی از با ارزشترین چیزهایی است که در دنیا می توان پیدا کرد و کمتر کسی پیدا می شود که پول را دوست نداشته باشد. البته هستند افرادی مانند که "رافائل فلمر" علاقه چندانی به پول ندارند اما بسیاری از مردم دنیا با پول رابطه خوبی دارند.
یک هنرمند کانادایی به نام "کریستی مالاکوف" کسی است که علاقه خاصی به بازی کردن با پول دارد و با استفاده از اسکناس های مختلف اشکال و اجسام بسیار زیبایی را می سازد.
برین ادامه مطلب
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد. سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد!!
در قونیه ترکیه یک مرد پس از اینکه خانه اش 4 بار مورد سرقت یک دزد ناشناس قرار گرفت پارچه نوشته ای روی خانه خود نصب کرد و روی آن نوشت :" در این خانه دیگر اشیایی برای دزدی باقی نمانده لطفا به خود و پلیس زحمت بی مورد ندهید."
وجود این نوشته سبب نشد تا خانه " محمد پکر" شهروند ساکن قونیه برای بار پنجم مورد سرقت قرار نگیرد.
این بار محمد پکر در پارچه نوشته زیر که می بینید روی پارچه نوشته :" ای دزد! چه رویی داری! من از نوشتن خسته شدم اما تو از دزدی خسته نشدی!"
.: Weblog Themes By Pichak :.